کد مطلب:212726 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:30

مذمت همکاری با ستمگران
موضوع اعانت و همكاری را ستمگران است كه در این روایت و روایات دیگر مذمت بسیاری شده، و به سر حد حرمت رسیده است. در این زمینه ما به چند روایت اشاره می كنیم:

شیخ صدوق (ره)، در كتاب امالی، از رسول خدا (ص) روایت كرده كه فرمود: هر كس حاكم ظالمی را ستایش كند، و در پیشگاه او به واسطه طمعی كه به او دارد كوچك و خاضع شود، در جهنم قرین و جلیس او خواهد بود. خدای تعالی می فرماید: «و لا تركنوا الی الذین ظلموا فتمسكم النار» [1] - تمایل و اتكاء به ستمكاران نداشته باشید كه آتش شما را



[ صفحه 257]



فرامی گیرد. [2] .

و نیز رسول خدا (ص) می فرماید: هر كس راهنمای ظالمی در ظلمش گردد، در جهنم قرین هامان [3] خواهد بود. و هر كس عهده دار حكومت ظالم، و یاور او در ظلمش باشد، در هنگام مرگ، ملك الموت كه برای قبض روحش بیاید، به او خواهد گفت: بشارت باد تو را به لعنت پروردگار و آتش جهنم! و بد راهی است راه دوزخ. [4] .

و نیز رسول اكرم (ص) فرمود: هر كس تازیانه ای در اختیار حاكم ظالمی قرار دهد، خداوند آن تازیانه را به صورت اژدهایی آتشین، به طول هفتاد ذراع [5] قرار می دهد و در جهنم بر او مسلط می سازد. [6] .

صدوق (ره)، در كتاب معانی الاخبار، از امام صادق (ع) حدیثی نقل فرموده كه خلاصه اش چنین است: هر كس بقای ستمكاران را دوست بدارد، دوست داشته كه خدا معصیت شود. پروردگار عالم خودش را بر هلاك ستمكاران ستایش می كند و می فرماید: «فقطع دابر القوم الذین ظلموا و الحمد لله رب العالمین» [7] - پس بریده شد رشته حیات ستمكاران و ستایش خدایی را كه پروردگار عالمیان است - [8] .

در كتاب ثواب الاعمال، از امام صادق (ع)، از آباء گرامش، از رسول خدا (ص) روایت شده كه فرمود: هنگامی كه قیامت برپا شود، منادی فریاد می كند: كجایند ستمكاران، و كمك كنندگان به آنان، و كسانی كه برای ایشان دوات و قلمی آماده كرداند، یا كیسه ای برایشان دوخته اند، و امثال آن؟ آن گاه فرمان می رسد كه معاونان را با ستمكاران محشور



[ صفحه 258]



نمایید. [9] .

مرحوم كلینی، در كتاب كافی، از زیاد بن ابی سلمه روایت كرده كه گفت: وارد شدم بر حضرت كاظم (ع)، حضرت فرمود: تو برای ستمكاران كار می كنی؟ گفتم: آری. فرمود: چرا؟ گفتم: چون مردی عایله دارم و چیزی در بساط ندارم، و به طور اجبار كار می كنم. حضرت فرمود: اگر از كوه بلندی سقوط كنم و بدنم پاره پاره شود، نزد من، بهتر از این است كه برای این جمعیت كار كنم و یا بر بساط آنان قدم بگذارم، مگر برای یك چیز. گفتم: فدایت شوم، برای چه چیز؟ فرمود: اگر بتوانم از مؤمنی هم و غمی را زایل سازم و قرضش را ادا كنم و شانه اش را از زیر باری آزاد نمایم.ای زیاد! آسان ترین كاری كه در قیامت، با همكاران ظالمین می شود، این است كه پرده هایی از آتش در اطراف آنان نصب می شود تا مردم از حساب فراغت یابند. ای زیاد! اگر به همراهی آنان مجبور شدی، با برادرانت نیكی كن تا جبران و كفاره عمل تو باشد... [10] .

این جمله حضرت موسی بن جعفر (ع)، نظیر همان فرمایشی است كه به علی بن یقطین، وزیر هارون الرشید، فرمود: «كفارة اعمالكم الاحسان الی اخوانكم»، كفاره عمل شما، نیكی به برادرانتان است. [11] .

علامه مجلسی (ره)، در بحارالانوار، از رسول خدا (ص) روایت كرده كه فرمود: در شب معراج، دیدم، بر در چهارم جهنم، سه كلمه نوشته شده بود، و آن كلمات این است: «اذل الله من اهان الاسلام؛ اذل الله من اهان اهل البیت؛ اذل الله من اعان الظالمین علی ظلمهم للمخلوقین» - پروردگار ذلیل كند آن كس را كه به اسلام اهانت كند؛ خداوند ذلیل سازد كسی را كه اهل بیت را خوار گرداند؛ خداوند ذلیل كند كسی را كه به ظالمین، در ظلم بر بندگان خدا، كمك كند. [12] .

در كتاب «فرحة الغری» سید اجل، سید عبدالكریم بن طاووس (ره)، از مزار محمد



[ صفحه 259]



بن المشهدی [13] ، روایت شده كه حسن بن محمد، از سعد بن عبدالله، از احمد بن محمد بن عیسی، از هشام بن سالم، از صفوان جمال روایت كرده كه گفت: چون با امام صادق (ع) وارد كوفه شدیم، در سفری كه آن حضرت نزد ابوجعفر دوانیقی می رفت، فرمود: ای صفوان! شتر را بخوابان كه این جا نزدیك قبر جدم امیرالمؤمنین (ع) است؛ پس فرود آمد و غسل كرد و جامه را تغییر داد و پاها را برهنه كرد و فرمود: تو نیز چنین كن. پس به سوی نجف روانه شدیم. حضرت دستور داد: گامها را كوتاه بردار، و سر را به زیر انداز كه حق تعالی برای تو، به عدد هر گامی كه برمی داری، صد هزار حسنه می نویسد، و صد هزار گناه محو می كند، و صد هزار درجه بلند می كند، و صد هزار حاجت بر می آورد؛ و نیز برای تو ثواب هر صدیق و شهید كه مرده باشد یا كشته شده باشد می نویسد. پس آن حضرت می رفت، و من نیز با آن حضرت می رفتم، با دل و تن آرام، و تسبیح و تنزیه و تهلیل خدا می كردیم تا به تلها رسیدیم. آن گاه حضرت به جانب راست و چپ نظر كرد، و با چوبی كه در دست داشت خطی كشید، و فرمود: جستجو نما. من جستجو كردم، اثر قبری یافتم. پس آب دیده بر روی مباركش جاری شد، و گفت: انا لله و انا الیه راجعون». و گفت «السلام علیك ایها الوصی البر التقی السلام علیك ایها النباء العظیم السلام علیك ایها الصدیق الرشید السلام علیك ایها البر الزكی السلام علیك یا وصی رسول رب العالمین السلام علیك یا خیرة الله علی الخلق اجمعین، اشهد انك حبیب الله و خاصة الله و خالصته، السلام علیك یا ولی الله و موضع سره و عیبة علمه و خازن وحیه». پس خود را به قبر چسبانید و گفت: «بابی انت و امی یا امیرالمؤمنین بابی و انت و امی یا حجة الخصام بابی انت و امی با باب المقام بابی انت و امی یا نورالله التام اشهد انك قد بلغت عن الله و عن رسول الله صلی الله علیه و آله ما حملت و رعیت ما استحفظت و حفظت ما استودعت و حللت حلال الله و حرمت حرام الله و اقمت احكام الله و لم تتعد حدود الله و عبدت الله مخلصا حتی اتیك الیقین صلی الله علیك و علی ائمة من بعدك». آن گاه آن



[ صفحه 260]



حضرت برخاست، و در بالای سر مبارك چند ركعت نماز كرد، و فرمود: ای صفوان! هر كه زیارت كند امیرالمؤمنین (ع) را، به این زیارت، و این نماز را به جا آورد، برگردد به سوی اهلش در حالی كه گناهانش آمرزیده شده باشد، و عملش مقبول و پسندیده شده باشد، و برای او ثواب هر كه زیارت كرده آن حضرت را، از ملائكه، نوشته شود. صفوان گوید: از روی تعجب پرسیدم: ثواب هر كه زیارت كند آن حضرت را، از ملائكه؟! حضرت فرمود: آری، در هر شبی، هفتاد گروه از ملائكه آن حضرت را زیارت می كنند. پرسیدم: هر گروه چه مقدارند؟ فرمود: صد هزار ملك.

پس آن حضرت به قهقری بازگشت، و هنگام بازگشتن، می گفت: «یا جداه یا سیداه یا طیباه یا طاهراه لا جعله الله اخر العهد منك و رزقنی العود الیك و المقام فی حرمك و الكون معك و مع الابرار من ولدك صلی الله علیك و علی الملائكة المحدقین بك». صفوان به حضرت عرض كرد: آیا اجازه می دهی اصحاب خود را، از اهل كوفه، خبر دهم و نشان این قبر را به ایشان بدهم؟ فرمود: آری. و چند درهمی برای مردمت و اصلاح قبر داد. [14] .

دیگر از زیاراتی كه صفوان جمال نقل كرده، زیارتی است كه از شیخ محمد بن المشهدی، از محمد بن خالد طیالسی، از سیف بن عمیره روایت شده كه گفت: با صوفان جمال، و جمعی از اصحاب، به جانب نجف اشرف برای زیارت قبر امیرالمؤمنین (ع) بیرون رفتیم و آن حضرت را به این عبارات زیارت نمودیم: «السلام علیك یا رسول الله السلام علیك یا صفوة الله السلام علیك یا امین الله السلام علیك یا من اصطفاه الله و اختصه و اختاره من بریته...» سپس صفوان، از بالای سر مطهر امیرالمؤمنین (ع)، حضرت امام حسین (ع) را زیارت كرد، و گفت: چنین از امام صادق (ع) آموختم، و آن حضرت چنین دستور داد. [15] .

از این روایت معلوم می شود كه در عصر امام صادق (ع)، اثر قبر حضرت امیرالمؤمنین (ع) ظاهر بوده، و لیكن همه اصحاب مكان آن را نمی دانستند، و لهذا صفوان اجازه خواست تا به اصحاب اعلام كند، و حضرت اجازه فرمود.

علت كتمان قبر این بود كه فشار حكومت های جور بنی امیه و بنی مروان و خوارج اجازه نمی داد كه ائمه معصومین (ع) قبر مطهر را آشكار ساخته و به همه معرفی كنند؛ لیكن در عصر حضرت صادق (ع) تدریجا برخی از یاران آن حضرت آگاه می شودند. امام صادق (ع)،



[ صفحه 261]



در سفرهایی كه به عراق می آمد، بعضی از اصحابش را همراه خود می برد و قبر مطهر را به ایشان معرفی می نمود. عده ای كه حضرت آنان را همراه خود برد، عبارتند از: محمد بن مسلم، صفوان جمال، ابوبصیر، عبدالله بن عبید بن زید، ابوالفرج سندی، ابان بن تغلب، مبارك الخباز، محمد بن معروف هلالی و یونس بن ظبیان و...

مرحوم شیخ محمد حسین مظفر، در كتاب الامام الصادق (ع) گوید: از ابوالفرج سندی روایت شده كه گفت: از حیره با امام صادق (ع) به نجف آمدیم، و قبر مطهر را زیارت كردیم. [16] .

دیگر از زیاراتی كه صفوان جمال از امام صادق (ع) نقل كرده، زیارت وارث است.

شیخ طوسی (ره)، در مصباح المتهجد، از محمد بن احمد بن عبدالله بن قضاعة بن صفوان بن مهران جمال، روایت كرده كه صفوان گفت: از امام صادق (ع)، برای زیارت مولایمان حسین (ع)، رخصت طلبیدم و استدعا كردم كه دستورالعملی راجع به زیارت آن حضرت مرحمت فرماید كه به آن نحو رفتار كنم. حضرت فرمود:ای صفوان! سه روز، روزه بدار، و پیش از حركت، در روز سوم غسل كن و اهل و عیالت را نزد خود جمع كن و بگو: «اللهم انی استودعك الیوم نفسی و اهلی و مالی و ولدی...» [17] .


[1] سوره هود، آيه 113.

در فروع كافي، ج 5، كتاب المعيشه، ص 108، آمده است كه: امام صادق (ع) اين آيه را بر فردي تأويل نموده كه به حضور سلطاني رفته و دوست دارد كه سلطان، تا لحظه اي كه دست در جيب كرده و به او عطايي نمايد، باقي بماند.

[2] امالي صدوق، مجلس 66، ح 1، ص 347.

[3] هامان، وزير و مشاور فرعون بود. روزي كه موسي توانست با معجزه عصا، فرعون را به خود متمايل سازد، هامان مانع ايمان آوردن فرعون گشت و گفت: اي فرعون! تا به امروز خدايي كرده اي و مردم تو را پرستش نموده اند، حال مي خواهي پيرو بنده اي گردي؟!.

[4] امالي صدوق، مجلس 66، ح 1، ص 347.

[5] در عقاب الاعمال، ص 335، شصت هزار ذراع، ذكر شده است.

[6] عقاب الاعمال، صدوق، ص 335 - وسائل الشيعه، ج 12، ص 130 - بحارالانوار، ج 75، ص 369.

[7] سوره انعام، آيه 45.

[8] معاني الاخبار، ص 252 - وسائل الشيعه، ج 11، ص 501 - بحار، ج 75، ص 370.

[9] ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، عقاب الظلمة و اعوانهم، ص 309 - وسائل الشيعه، ج 12، ص 130 - بحارالانوار، ج 75، ص 372.

[10] فروع كافي، ج 5، كتاب المعيشه، ص 109 - وسائل الشيعه، ج 12، ص 140 - سفينة البحار، ج 1، ص 579.

[11] بحارالانوار، ج 75، ص 379.

[12] بحارالانوار، ج 8، ص 145.

[13] شيخ جليل سعيد متبحر، ابوعبدالله، محمد بن جعفر بن علي بن جعفر مشهدي، معروف به «ابن المشهدي»، مؤلف «مزار كبير» كه مورد اعتماد اصحاب بوده و در بحارالانوار از آن كتاب بسيار نقل شده است. او همچنين صاحب كتاب بغية الطالب، ايضاح المناسك و كتاب مصباح است.

ابن المشهدي، از جماعتي از بزرگان محدثين مانند: ابن البطريق، ابن زهره حسيني، شاذان بن جبرئيل قمي، شيخ هبة الله بن نما، امير ورام بن ابي فراس، سديد الدين محمود الحمصي رازي، و غير ايشان، رضوان الله عليهم اجمعين، روايت مي كند. (الكني و الالقاب، ج 1، ص 402).

از آن جا كه ابن زهره كه يكي از مشايخ اوست در سال 585 هجري وفات يافته، ابن المشهدي بايستي در اواخر صده ششم يا اوايل صده هفتم از دنيا رفته باشد.

[14] فرحة الغري، ص 77 - وسائل الشيعه، ج 10، ص 305.

[15] فرحة الغري، ص 79 - وسائل الشيعه، ج 10، ص 311 - مفاتيح الجنان، زيارت ششم اميرالمؤمنين عليه السلام.

[16] الامام الصادق، محمد حسين مظفر، ج 1، ص 142.

[17] مصباح المتهجد - آداب زيارت امام حسين (ع) - ص 660 - بحارالانوار - ج 101، ص 197 - مفاتيح الجنان، زيارت هفتم امام حسين، (ع).